A {TEXT-DECORATION: none; } #hd {width:100%; height:100px; text-align:right;font-size:36pt;color:#f7b72e;padding-right:50px;font-family:Times New Roman;font-weight: bold;padding-top: 50 px;} #ds {width:100%; text-align:right;font-size:9pt;color:#b31d1e;font-family:Tahoma;font-weight: bold;padding-right:60px;} body{font-family:tahoma;font-size:9pt;color:#ffffff;} .tt{background:url('http://www.mahtarin.com/weblog/o1.jpg') no-repeat left;height:303px; width:1003px; } .menu{width:142px; padding-right: 10px; padding-bottom: 20px; padding-top:20px;font-size:16pt;font-weight: bold;text-align:right;color:#fac434;} .ssmenu{font-size:9pt;color:#ffffff;text-align:center;} .smenu{direction:rtl;font-size:9pt;text-align:right;color:#ffffff;padding-bottom: 4px; padding-right:8px;} .smenu a{color:#ffffff;text-decoration: none;} .smenu a:hover{text-decoration:underline;} .pmenu{height:38px; width:38px; padding-top: 3px;} .fmenu{ padding-top: 3px;padding-right:8px;color:#ffffff;text-align:center;font-family:tahoma;font-size:9pt;direction:rtl;} .post {color:#ffeed5;direction:rtl;padding-left: 6px; padding-right: 6px; padding-top: 8px; padding-bottom: 25px;text-align:right;font-size:16pt;} .post a{color:#ffffff;text-decoration: none;} .date a{color:#ffffff;text-decoration: none;}
together 4 ever

welcome


ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها
صبحگاه:فرمانده: پس این سربازه‌ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...

صبحانه:وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

ناهاراین چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی‌خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی‌کنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

بعد از ناهارفرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه‌ها گم میشود...
هوووو.... بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)

بعد از ظهرفرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

شب در آسایشگاهیک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!

سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

 

حوالی سال 1230 ه.ش:

مرد: دختره‌ ی خیر ندیده! من تا نكشمت راحت نمیشم! اصلا" اگه نكشمت خودم كشته میشم!

زن: آقا، حالا یه غلطی كرد! شما بگذر. نامحرم كه تو خونه مون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده!

مرد: بلند خندیده؟! این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره! همش تقصیر توئه كه درست تربیتش نكردی. نخیر نمیشه. باید بكشمش!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: آقا خدا سایه ی شما رو هیچوقت از سر ما كم نكنه.

 

نیم قرن بعد ، سال 1280:

مرد: واسه من می‌خوای بری مدرسه درس بخونی؟! می‌كشمت تا برات درس عبرت بشه! یه بار كه مردی دیگه جرات نمی‌كنی از این حرفا بزنی! تو غلط كردی! تقصیر من بود كه گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده! حالا چی؟

زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نكرده می‌گیره‌ها! یه شكری خورد. دیگه از این شكرها نمی‌خوره. قول میده!

مرد (با نعره حمله می‌كنه طرف دخترش): من باید بكشمت! تا نكشمت آروم نمیشم! خودت بیای خودتو تسلیم كنی بدون درد می‌كشمت!

زن: وای آقا تو رو خدا از خونش بگذرین. منو به جای اون بكشین!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: خدا شما رو تا ابد واسهء ما نگه داره.

 

یك قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1330:

مرد (بعد از گرفتن كمی زهر چشم و شكستن چند تا كاسه كوزه!): چی؟! دانشسرا؟! (همون دانشگاه خودمون). دختره ی چشم سفید حالا می‌خوای بری دانشسرا؟! می‌خوای سر منو زیر ننگ كنی؟ مردم از فردا نمیگن آقا رضا غیرتت كو؟! فاسد شدی برا من؟ شیكمتو سورفه (سفره) می‌كنم!

زن: آقا، تو رو خدا خودتونو كنترل كنین. خدای نكرده یه وخ (وقت) سكته می‌كنین!

مرد: چی میگی ززززززن؟! من اگه اینو امشب نكشم دیگه فردا نمی‌تونم جلوی این فسادو بگیرم! یه دانشسرایی نشونت بدم كه خودت كیف كنی!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: آقا الهی صد سال سایه تون بالای سر ما باشه.

 

حوالی سال 1360:

فریاد مرد خونه تا هفت خونه اونطرف تر میرسه كه: بله؟! میخواد بره سر كار؟! یعنی من دیگه انقدر بی غیرت و بدبخت شدم كه دخترم بره سر كار و پول بیاره تو خونه؟! پس من اینجا هویجم؟! مگه اینكه برای این بی آبرویی از روی نعش من رد بشی!

زن: حالا تو عصبانی نشو. این بچه س نمیفهمه. دوستاش یادش دادن این حرفا رو! چند روز دیگه یادش میره. ببخشش. خدا تو رو برای ما حفظ كنه.

 

همین چند سال پیش ، سال 1380:

مرد: كجا؟! می‌خوای با تكپوش (از این مانتو خیلی آستین كوتاها كه نیم متر هم پارچه نبردن و مثل جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می‌كنن!) و شلوارك (از این شلوار خیلی برموداها!) بری بیرون؟! می‌كشمت! من، تو رو، می‌كشم!

زن: ای آقا، خودتو ناراحت نكن بابا. الان دیگه همه همینطورین! (شما بخونید اكثرا")

مرد: من اینطوری نیستم! این امروز كه اینجوری باشه لابد فردا میخواد نوبل صلح هم از دست اجنبی بگیره! دختر، لااقل یه كم اون شلوارو پائین‌تر بكش كه زانوتو بپوشونه! نه، نه، نمی‌خواد! بدتر شد! همون بالا ببندیش بهتره!

زن: مرد خدا عمرت بده كه دركش كردی!

 

چند سال بعد ، سال 1390:

مرد: آخه خانم این چه وضعیه؟ روزی كه اومدی خواستگاری گفتم نمیخوام زنم این ریختی لباس بپوشه، گفتی دوره ی این امل بازیها تموم شده، گفتم چشم! تمام خونه و املاكم رو هم كه برای مهریه به نامت كردم. حق طلاق رو هم كه ازم گرفتی. حالا میگی بشینم توی خونه بچه داری كنم؟!

زن: عزیزم مگه چه اشكالی داره؟ مگه تو ماهی چقدر حقوق میگیری؟ تمام حقوقت هم كه برای كرایه تاكسی و خرج ناهارت و مهدكودك بچه و بنزین و جریمه ی ماشین میره! حالا اگه بشینی توی خونه و از بچه نگهداری كنی هم خرجمون كم میشه هم بچه عقده ای نمیشه! آفرین عزیزم. من دارم با دوستام میرم باشگاه بولینگ! خدا سایه ت رو فعلا" رو سر ما نگه داره!

 

چند سال بعد ، سال 1400:

دختر: چی؟! چی گفتی؟! دارم بهت میگم، ماشین بی ماشین! همین كه گفتم. من با الكس قرار دارم ماشینم می‌خوام. می‌خوای بری بیرون پیاده برو!

زن: دخترم، حالا بابات یه غلطی كرد! تو اعصاب خودتو خراب نكن. لاك ناخنت می‌پره! آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت كدر می‌شه! اوه مامی، باباتم قول می‌ده دیگه از این حرفا نزنه!

(بالاخره با صحبتهای زن، دختر خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و بابای گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: عزیزم خدا نگهت داره كه باباتو بخشیدی!

 

دو قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1430:

زن: عزیزم تو كه انقدر فسیل نبودی! مثلا" بین دوستات به روشن فكری و عدالت معروفی. آخه چه اشكالی داره؟ اینهمه سال ما زنها بچه دار شدیم و به دنیا آوردیمشون، حالا با این علم جدید و تكنولوژی پیشرفته چند وقتی هم شما مردها از این كارا بكنین! اصلا" مگه نمی گفتی جد بزرگت همیشه می گفته: چه مردی بود كز زنی كم بود؟

مرد: پس لااقل بذار بیمارستان و جنس و اسم بچه رو خودم انتخاب كنم!

زن: دیگه پررو نشو هر چی هیچی بهت نمیگم!

نه ماه بعد وقتی مرد بچه بغل از بیمارستان به خونه میاد زن با عشوه میگه: مرد من، یعنی سایه ی تو تا به دنیا آوردن چند تا بچه ی دیگه هنوز بالای سر ماست؟

 

آینده ای نه چندان دور ، سال 1450:

چند تا مرد دور همدیگه نشستن و در حالی كه سبزی پاك میكنن آهسته و در گوشی مشغول بحث هستن: آره... میگن هدف این جنبش بازگردوندن حق و حقوق ضایع شده ی مردهاست!

- حق با جمشیده... ببینین این زنها چقدر از ما سوء استفاده میكنن! تا وقتی خونه ی بابامون هستیم كه باید آشپزی و بچه داری و خیاطی یاد بگیریم و توسری بخوریم! بعدشم بدون مشورت با ما زنمون میدن و زنمون هم استثمارمون میكنه!

- خدا كنه این حركت به یه جایی برسه. میگن وكیل اون مرده كه زیر كتكهای زنش جون داده به رای دادگاه كه زنه رو تبرئه كرده اعتراض كرده! دمش گرم.

- آره... خب داشتم می گفتم... اسم این جنبش سیبیلیسمه و اعلامیه هاش هر شب ........

در این هنگام به علت ورود خانم یكی از مردها ، بحث به زیاد بودن خاك و علف هرزه قاطی سبزی ها كشیده میشه!

زن: زود باشین تمومش كنین دیگه! چقدر فس میزنین! اوی ، درست تمیز كن! من نمیدونم این سایه ی لعنتی شما تا كی میخواد روی زندگی ما بمونه؟!

 

حوالی سال 1530 ه.ش:

رادیوی سراسری، موج تله پاتی (صدای یه خانم): با اعلام ساعت نه شب شما خانمهای عزیز را در جریان آخرین اخبار دنیا قرار میدهم. به گزارش خبرگزاری بانوپرس، دقایقی قبل سایه ی آخرین نمونه ی بازمانده از جنس مرد از روی كره ی زمین محو شد! پس از پایان عمر این موجود از گونه ی مردها، از این پس نام و تصویر این مخلوقات را فقط در وب پیج های تاریخی و باستان شناسی می توانید رویت نمایید. ساعت نه و پانزده دقیقه با خبرهای جدیدی در خدمت شما بانوان محترم خواهم بود. دینگ دینگ!

سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

عشق واقعی

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,

  توسط   |

این قدر بدم میاد تو مهمونیا تا آهنگ خوشگلا باید برقصن رو می ذارن همه منو نگاه نگاه می کنن

اس ام اس اومده:

"هم میهنان عزیز؛ محصولات لبنی میهن فقط با آرم میهن عرضه میشود" 

 

 


 

آخه نه که ما فکر میکردیم با آرم شبکه 3 عرضه میشه :)

 

افسر: خانم شما با سرعت غیر مجاز رانندگی میکردید

معلم : خواهش میکنم بزارید برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر میشه

افسر: معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس "من دیگه با سرعت غیر مجاز رنندگی نمیکنم."

خاطره مشترک :

اولی : تمرین ها رو نوشتی ؟
دومی : مگه تمرین داشیتم ؟
اولی : آره ! ولی من که انجامش ندادم آخه داشتم واسه امتحان میخوندم !
دومی ( در حال سکته ) : مگه امتحان داریم ؟؟؟

غضنفر داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد می شده
بوی خوب غذا رو احساس می کنن
به بچه هاش میگه : اگه بچه های خوبی باشین
یه دفعه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم !!!

 

یکی از دوستان تعریف می‌کرد که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا، چراغ قرمزو رد کرد. پلیسه از تو بلندگوش گفت : وانت کجا مییرییییییییییی؟ وانت تو بلندگوش گفت : دارم می‌رم خونم

 

 

 

روش اساسی برای افزایش تضمینی سرعت اینترنت در ایران:

کابل مودم رو خم کنید، اینترنت پشت سیم جمع می شه... بعد یهو ولش کنین! اینترنت با فشار میاد تو مودمتون و حالشو می برین! تذکر! سیمو زیاد نگه ندارین، ممکنه فشار اینترنت خیلی زیاد بشه، بترکه کف اتاقتون اینترنتی بشه!

 

 

حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیز ها رو خارج شهر میسازن

قابل درکه برام !
اما نمی فهمم دیگه چرا دانشگاه ها رو خارج شهر می سازن؟

یکی از دوستام تعریف میکرد

 

سرخوش از جلسه ی امتحان اومدم بیرون

که فهمیدم از سرخوشی برگه ی تقلب رو هم لای پاسخ سوالا به استاد تحویل دادم:|

یه اخلاق خوبی که پشه ها دارن تک خوریه ، شما فک کن مث مورچه ها رفیق باز بودن یه سوژه پیدا می کردن هشتصد تا از رفیقاشونو می کشوندن اونجا ..!!

 

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

راه هايي براي ساديسمي كردن شوهر

دائما به شوهرتون بگيد:ولي خودمونيم ها!توزشت ترين خواستگارم بودي!!   غذاي شوروسوخته جلوي شوهرتون بذاريدوقبل ازاين كه لب به غذابزنه بگيد:اينقدربدم ميادازمردايي كه از غذاي زنشون ايرادمي گيرن!!!!   هروقت شوهرتون براي شمادسته گل خريدبگيد:اوا !باغچه ي همسايه چه گل هاي قشنگي داره!!چراكنديشون؟!    هروقت شوهرتون براي شماحرفاي عشقولانه زدبه طرزفجيعي ازته حلق بگيد:هووووووق!!!!   هروقت مادرشوهرتون منزل شمادعوت بودبه اومحل نذاريدوبريدتواتاق تون روزنامه بخونيد!!!!   هروقت ديديدشوهرتون مشغول تماشاي مسابقه ي فوتبال مي باشد به بهانه ي تماشاي برنامه ي عموپورنگ سريع كانال رو عوض كنيد!!!      دائمادرحضورشوهرتون ازعرضه وتوانايي هاي مردان ديگرتعريف كنيد!!!!   هر5دقيقه يك باربه محل كارشوهرتان زنگ بزنيدوبگيد:عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم كه تلفنت مشغول نيست وحواست جمع كارته!!!!  هرسال درسالگردازدواج تون به همسرتون بگيد:عزيزم انگار همين چندسال پيش بودكه دريك لحظه خرشدم وبله روگفتم!!!!     ازهمسرتون معني عشقو بپيرسيدوبعدازاين كه دوساعت عشقوتفسيركردبهش بگيد: ابله!عشق يه چيزي مث كشك ودوغه!دروغه خله!دروغه!!و......   هروقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا شوهرتون تصميم به طلاق شماگرفت باتوجه به قحطي شوهردرجامعه باچشماني پرازاشك بگيد:عزيزم منو ببخش!!!وپس ازاين كه دوباره خرشدعمل به توصيه هاي بالا روشروع كنين!!!!(ودوباره طلاق وخرشدن واين داستان ادامه دارد!!!   )  

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

دانشجوراتعریف کنید؟؟

تعريف دانشجو:دانشجو موجودي است نحيفعصبيوشبيه به انسان كه ازگوجه ونيكوتين تغذيه مي كندودشمني عجيبي باكتاب دارد!!!

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

راه هايي براي ديوانه نشان دادن خود

از رفتگر محله عيدي بگيريد!!   گربه تون رو مدام ازپشت بام به پايين پرت كنيدتاپرواز كردن ياد بگيره!!    سي دي قفل دار روبشكنين تاقفلش باز بشه!!  جوراب هاي كثيف رو به پره هاي پنكه ببنديدوپنكه رو روشن كنيد.(البته فكرنكنم بعد ازاين اقدام كسي توخونتون به هوش باشه باشه!!!)  به دوست دكترتون بگيد:مرض جديدچي داري؟  به عنوان آخرين نفر درپاي صندوق راي حضورپيداكنيدويه كبريت افروخته داخلش بندازين!!!   نصفه شب به اورژانس زنگ بزنيدوبگيد:من مرض دارم بيايين منو ببرين!!!   روز بازي پرسپوليس بااستقلال وسط تماشاچي ها بشينيدوبا صدي بلند نساجي قائم شهر رو تشويق كنيد!!!  هفت تيري بذاريد رو شقيقه ي راننده مترو وبگيد:يالابرو دبي!!!    پيراهن رو روي كت بپوشيد.  براي روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشين وكيف جومونگ به پشتتون آويزون كنيد!!!    ريش تان را آتش بزنيد تاكوتاه شود!!   داخل خيابون بلندگو دستي بگيريدوبگيد:پژو بزن كنار وگرنه گازت مي گيرم!!   توي رستوران هاي با كلاس ته بشقاب تونو ليس بزنيد.   توي عروسي كروات مهمون هاروباقيچي ببريد ودربريد!!!!  120تاقرص ويتامين بخوريدوبگيد خود كشي كردم!!!  وقتي براي عيادت دوست بيمارتون به بيمارستان رفتيدمحكم بزنيدپشتش وبگيد:پاشو واسه من اين فيلمارو درنيار!!!  وقتي همسرتون رفت آرايشگاه تايه صفايي به موهاوابروهاش دادواومدبه شما گفت كه:عزيزم ببين تغييري كردم يانه؟كمي نيگاش كنيدوبگيد:بازكه مثل هميشه گند زدي به قيافه ات!!!

یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

حنا

 

روزي مادر حنا به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

مادر بزرگ حنا به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پسر شجاع اومد به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پدر پسر شجاع اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پينوكيو اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

شيپورچي اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

رامكال اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پادشاه شهر اوز اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

رابين هود گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

تام و جري گفتند حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

سرنپيتي اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

انشرلي باموهاي ابيش اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پرين اومد گفت حنا بيا غذا تو بخور حنا گفت من نمي خورم

بنل با بامزي اومدند گفتند حنا بيا غذا تو بخور

حنا گفت من نمي خورم بابا من با دوست پسرم تو كافي شاپ پيتزا ميل كردم سرکارید!!!

 

پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:,

  توسط   |

صرفا جهت خنده

 

روانشناسی رانندگی:
اینایی که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن ۴۵ دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون ولی این کمربند رو نبندن کلا آدمای صبورین !

دانشمندان ایرانی با استفاده از روش مهندسی معکوس موفق به ساخت سرنشین بدون هواپیما شدند!

جک جدید

برای آب خنک خوردن احتیاجی به زندان رفتن نیست ،
فقط کافی است در یخچال را باز کنید

جک جدید

هرچی بیشتر میگذره و علم پیشرفت میکنه کل مردم دنیا رویاهاشون به حقیقت می پیونده،
ما جوک هامون تبدیل به واقعیت میشه

جک جدید

سیستـــم پســـرا هم کلا خیلی جالبه!
موقع دعوا بچه ی پایین شهر میشن و
موقع دختر بازی بچه ی بالا شهر ..!

جک جدید

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت ،
نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره .
فک کنم سوتفاهم شده با خدا !!

جک جدید

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه!
وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه
وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه
وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه
وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه
بعد وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

داشتم ماشین رو دنده عقب می‌آوردم تو حیاط
مامانم اومده فرمون میده…. بیا…. بیا…. بیا…. بیا …. نیا !! لوله آب شیکست!

جک جدید

هم دختر خالم هم شوهرش دماغ عملین. اونوقت بچشون که به دنیا اومده  دماغ داره اندازه گلابی!
پریروزا بحث دماغ شد. دختر خالم برگشته میگه: نمیدونم دماغ این بچه به کی برد اینقدر بزرگ شد!!!

جک جدید

دیشب یکی از فامیلامون اومده بودن خونمون یه دختر ۳ ساله با مزه داشتن.
دختره همش زل زده بود به من ول نمیکرد منم اومدم بخندونمش خودمو شکل موش کردم…یهو گفت وااااا چرا خل و چل بازی در میاری؟؟؟؟
از اولشم گفتم مثل دیوونه ها هستیا واسه همین همش نگات میکردم . . .

جک جدید

عموم  آمريكا زندگی میکنه…
با کلیییی ذوق و شوق گفتم: عمو من خیلی دوس دارم بیام اونجا زندگی کنم.
برگشته میگه : خب اینجا کسی رو داری بری پیشش؟؟؟
جک جدید

یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت : یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده ! باشه ؟
گفتم : باشه
گفت: اوضاع اونجا چه جوریه ؟!!!!!!!!!

جک جدید

به مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات خاله.. میگه :تیریپِ فامیل دوستی ور ندار ، پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست!

جک جدید

مامانم داره به یه زنه آمریکایی هفت سینو توضیح میده:
It should start with “S”, like APPLE!!

جک جدید

دیشب ساعته ۳ نصفه شب دختر خالم بعده یه سال اس داده…
دختر خالم : سلام ،میدونی جریان چیه؟؟
من : سلام نه بگو بینم چیه نصفه شبی؟
دختر خالم: به مقدار الکترسیته ای که از یک رسانا عبور میکند جریان میگویند

جک جدید

دختر خاله ام زنگ زده میگه تمام مشخصات لب تاپ تو بده به من ! میگم برای چی میخوای؟ میگه میخوام یه مدل بالاترش بخرم چشت در بیاد !!!

جک جدید

الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه
از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه
 

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

 
اگه یه موقعی تو یه موقعیتی گیر کردین که یکی می خواست بکشتتون زودی بگین : بکش ! بکش راحتم کن معطل چی هستی ؟ د یالا لعنتی ! تو همه فیلما امتحان خودشو پس داده :D
 

 
درسکوتی سرد شاهد پرپرشدن جزوه های نخوانده هستیم ، درسوگشان تاپاسی ازشب بیدارمی مانیم و برسرمی زنیم ، باشد تا خداوند درپاس کردن ما را یاری کند...
 
اگرمی خواهید دیگران را حرص بدهید ...

 

1- قبل از شروع امتحان از اطرافیانتان چند تا سوال پیچیده که در پاورقی بوده بپرسید ... بعد وقتی همه رو به جون هم انداختید با خیال راحت برای امتحان تمرکز کنید ...

2- وقتی زنگ آیفون را میزنید و در را برایتان باز می کنند دوباره زنگ بزنید و بگویید : ممنون ! باز شد !

3- وقتی میخواهید تلویزون رو خاموش کنی صداشو تا آخرین شماره ببرید بالا تا نفر بعد موهاش سیخ شه

دیدی یه ساعت میشینی تو اتاقت درس میخونی 

مخت میپاشه ولی هیشکی نمیاد بگه خسته نباشی!

 ولی تا 3ثانیه، فقط 3 ثانیه گوشیتو برمیداری که smsتو چک کنی

 سریع بابائه یا مامانه میان تو اتاقو میگن: واقعا خسته نباشی...!

یه زمانی بزرگ ترین حال گیری زندگیمون شکسته شدن نوک مداد ، سر املا بود.
من از اون دسته از آدما هستم که جسد منو دو متری یک یخچال پر از غذا پیدا میکنن ولی از فرط تنبلی حال نداشتم برم غذا بخورم!! =))
لره بچشو میزاره مدرسه تو لندن تا انگلیسی یاد بگیره

 

بعد از یک سال میره بهش سر بزنه تمام همکلاسیاش داد میزنن : شمس الله بوات اومدهفقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش همون کوکوسبزی برای شوهرش درست کنه!

 

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

پدر

پدر!اي مردانگي مستمر اي ترنم دل انگيزخلقت قربون خستگي هايت فداي شانه هاي مردانه ات ... دوستت دارم روزت مبارك!!   تقديم به همه ي باباهاي مهربون وزحمت كش!!

دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

خصوصيات متولدين ماه ها

دركارهاي خصوصي متولدين فروردين دخالت نكنيد.   حس حسادت ارديبهشتي هاراتحريك نكنيد.    خردادي ها به سمت افرادفرهيخته جمع مي شوند.    تحت هيچ شرايطي متولدتيرماه رادست نيندازيد.   مردادي ها عاشق دريافت گل وهديه وتوجه هستند.   شهريوري هاويك زندگي آرام وبدون ماجرا.   براي هر تصميمي به متولدين مهرماه فرصت دهيد.    آباني ها سريع دل بسته وسريع تردل مي كنند.   متولدآذرماه عاشق پياده روي وپيك نيك است.   سرقول خود به دي ماهي ها بمانيد.  بهمني ها حساس ونكته سنج هستند.  متولد اسفند رابه تماشاي فيلم اكشن نبريد.                                          براي شما درست بود؟

دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

امتحانات

12 خرداد 1391برچسب:,

  توسط   |

اینم چند تا عکس از فیلم مورد علاقه ام

دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

matlabe dorostohesabi peida nakardam bebakhshid niyou jonam vali yedone sokhan darbareye dostan migam     mohem tarinkari kari ke mitavanam baraye dostam anjam daham in ast ke doste haghighi ash basham-shadtarin lahzeye zendegieman zamani ast ke name i as dostam daryaft mikonam       taghdim be niyousha    behtarin dostam     

یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:,

  توسط negar  |

پيغام گیرشاعرها

پيغام گيرحافظ:رفته ام بيرون من ازكاشانه ي خودغم مخور/تامگربينم رخ جانانه ي خودغم مخور/بشنوي پاسخ زحافظ گركه بگذاري پيام/زآن زمان كوبازگردم خانه ي خودغم مخور         پيغام گيرسعدي:ازآواي دل انگيز تومستم/نمي باشم خانه وشرمنده هستم/به پيغام توخواهم گفت پاسخ/فلك گرفرصتي دادي به دستم    پيغام گيرفردوسي:نمي باشم امروز اندر سراي/كه رسم ادب رابيارم بجاي/به پيغامت اي دوست گويم جواب/چوفردا برآيدبلندآفتاب

شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

  توسط niyousha  |

همین جوری بخندید

 

پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,

  توسط negar  |

به افتخار بروبچ نمونه(عکس)

     


ادامه مطلب

یک شنبه 21 خرداد 1386برچسب:,

  توسط negar  |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد



سلام... همگی خوفید؟نویسنده های این وبلاگ یعنی ما،سه تا دوستیم سه تادوست صمیمی که تصمیم گرفتیم این وب رو برای شما دوستای عزیزطراحی کنیم. امیدواریم ازوبمون خوشتون بیاد...نظر یادتون نره ها.مرسی..

 

negar
niyousha
setayesh

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان funny girls و آدرس olempus.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





وب کیمیا و ارمغان
سلنا گومز
معلم علوم
مهسا
نقاش کوچولو
گلکسی گروپ
سمفونی خیال
هرگز نخواب کوروش
حدیث جووووووووون
وب نگار
سومی های پارسال
گلوب
این نیز می گذرد
تبادل لینک redband.ir
english-90
ردیاب خودرو

 

 

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

نازترین عکسهای ایرانی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 70
بازدید ماه : 51
بازدید کل : 56017
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1

Alternative content